| ||
|
سلام دوستان من این متنو واسه یه نفر که خیلی عزیزه آماده کردم میخواد از پیشم بره بخاطر بعضی مسائل شما بهش بگین که نره شاید حرف شمارو گوش کرد
ادامه مطلب متن زیر و یه آهنگ و تقدیم میکنم به کسی که سه روز بیشتر نیس باهاش آشنا شدم ولی خیلی دوسش دارم فقط یه کوچولو داره دلمو میشکنه
ادامه مطلب داستان کوتاه شماره 1 : مدتی بود در یکی از بیمارستان ها ی شهر لندن در روزهای یکشنبه سر ساعت ۱۰:۳۰ بیمار تخت شماره ی ۳ از بین می رفت و این به نوع بیماری فرد بستگی نداشت!!! عده ای این اتفاق را به ماورا نسبت می دادند و عده ای هم در مورد آن نظری نداشتند . این مساله تا جایی پیش رفت که عده ای از پزشکان جلسه ای گذاشتند تا علت این حادثه را پیدا کنند ٬ قرار بر این شد تا در روز یکشنبه در ساعت مقرر همه جمع شوند و تخت مورد نظر را زیر نظر بگیرند . روز موعود فرا رسید عده ای با انجیل سر قرار حاضر شده بودند در ساعت ۱۰:۳۰ مارتا کارگر نیمه وقت وارد اتاق شد به سمت پریز برق رفت و دستگاه حیات مصنوعی را از برق کشید و جارو برقی خود را به برق زد؟؟؟؟!!!!!!! ادامه مطلب سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه نوروز باستانیم بر همتون مبارک باشه یه داستان واستون گذاشتم شاید تکرای باشه ولی قشنگه ادامه مطلب |
|
[ طراحي : قالب تم پارس ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |